هشتی | چاپارخانه | سردر | بنچاق | پستو‏ها | طاقچه‏‌ها | نردبان | چهارسوق | ایوان | گنجه | سرداب

سجلم نی. هر چی می‌گردم نی. امشب که چه عرض کنم، امروز روز خوبی نبود. خوبی نبود هم نه. بد، بد بود.

یعنی مزخرف‌ترین دکمه‌ی دنیا Send اه. اون قدر مزخرفه که با هر بار فشردنش انگار بخشی از وجودت رو می‌فرستی. اون هم جایی که شاید کسی پذیرای فرستاده‌ات نباشه. شاید روز‌هایی بیاد که بتونم به گذشته‌ام افتخار کنم. مثل حالا. ولی وقتی از یک جایی به بعد می‌فهمی به آینده‌ات نمی‌تونی افتخار کنی؛ دنیا رو سرت هوار می‌شه. هوار!

پی‌نوشت

_ دیگه البته بودنش هم به درد نمی‌خوره‌ها. فقط شاید برا اینکه اسمم یادم نره. همین!


برچسب‌ها: خوب, بد, دنیا, گذشته

یکشنبه ۷ مهر ۱۳۹۲  تیرمن  این نبشته را گذاشت روی طاقچه‌ی اصل مطلب این نیست! [ ]



نقطه‌ی کم‌زمانی» آن بلاتکلیفی که تمام شد...» دل‌گرفتگی افوربیایی» نقاش؛ پاییز خیال‌انگیز»