کاش رسیدن به تو با دوچرخه میشد
با پای پیاده اگر نه
کاش شنیدن صدایت از دور میشد
نزدیک و پیش تو اگر نه
کاش آخر قصه خوش میشد
آخر شاهنامه اگر نه
من دل به زیبایی، به خوبی میسپارم؛ دینم این است
من مهربانی را ستایش میکنم؛ آیینم این است
من رنجها را با صبوری میپذیرم
من زندگی را دوست دارم
انسان و باران و چمن را میستایم
انسان و باران و چمن را میسرایم.
در این گذرگاه
بگذار خودم را گم کنم در عشق، در عشق
بگذار از این ره بگذرم با دوست، با دوست...
[فریدون مشیری]